“نقش تعارضات خانوادگی در عزت نفس نوجوان”
یکی از نهادهای جامعه پذیرشدن هر عضو جامعه در ابتدای تولد، خانواده است. خانواده محیطی است که فرد به ویژه از لحاظ عاطفی در آن غنی شود. خانواده بستر مهمی برای توسعۀ خودپندارۀ هر کودک محسوب می شود. محیط خانواده مکانی است که حس اساسی ما از«خود» از طریق تعامل صمیمانه، شدید و وسیع با والدین و دیگر اعضای خانواده شکل می گیرد. در چنین بستری است که فرد در اثر تعامل با سایر اعضای خانواده و به ویژه والدینش که برای او از اهمیت بالایی برخوردارند، بسیاری از خصیصه های شخصیتی را کسب کرده و ان ها را تا دوران کهنسالی با خود حمل می کند. نحوه ی ارزیابی ای که والدین از فرزندان انجام می دهند و ادراکاتی که فرزندان از این ارزیابی ها دارند، به علاوه ی روابط عاطفی بین آن ها، در ساختن هویت فردی و اجتماعی هر یک از کودکان و نوجوانان تاثیری قاطع دارد. یکی از نتایج روابط بین والدین و فرزندان را می توان در پدیده عزت نفس فرزندان جست و جو کرد. اگرعزّت نفس را ارزیابی کلی فرد از «خودش» تعریف کنیم، این ارزیابی می تواند درجریان تعاملاتی به وجود آورد که فرد با دیگرانی که برایش از اهمیت فراوانی برخوردارند، شکل می گیرد. یکی از این دیگران مهم، اعضای خانوادۀ فرد می باشد. نحوۀ تعامل والدین با یکدیگر و با فرزندان دارای اهمیت زیادی است.
در خانواده هایی که در آن ها، والدین با یکدیگر دارای روابط گرم و صمیمی هستتند و در نتیجه، برخوردهای مناسبی با یکدیگر دارند، می توانند الگوهای مناسبی را برای فرزندانشان ارائه کنند. این والدین همچنین دارای روابطی مناسب با فرزندان خود خواهند بود. از سوی دیگر، در چنین خانواده هایی، کارکردهای مناسب خانوادگی که در جهت جامعه پذیر کردن فرزندان براساس الگوهای پذیرفته شدۀ اجتماعی باید صورت گیرند، انجام می شود؛ اما در صورتی که در خانواده ها و به ویژه در بین والدین، تعارضات مختلف رخ دهد و یا فرزندان دچار تعارض شوند، این فرآیند جامعه پذیری مناسب (مبتنی بر انتظارات جامعه) به خوبی صورت نخواهد گرفت. همچنین، برخوردهای مکرر، ایجاد احساسات عدم ایمنی، اضطراب، سرخوردگی و همچنین عزت نفس پایین را در بین فرزندان تقویت خواهتد کرد. از جمله ویژگی های کودکان دارای عزت نفس بالا، داشتن والدینی مهربان و خونگرم است که خود را در فعالیت های کودکانشان درگیر می کنند و به شکلی هماهنگ قوانین را اجرا می کنند و کودکان را تشویق می کنند تا مطابق با استانداردهای بالای رفتاری عمل کنند.
والدینی که سعی می کنند با تدبیر و صادقانه با چالش های زندگی خود رو به رو شوند و تلاش می کنند تا با مشکلات مقابله کنند، بچه هایشان را با استراتژی حل مساله عزّت نفس از دوران کودکی رو به رو می کنند؛ اما آنهایی که از مشکلات اجتناب می کنند، بچه هایشان را با مسیر منفی برای اداره چالش ها و مشکلات زندگی خود آشنا می سازند. در این میان، از عواملی که می تواند در فرایند حل مسأله و اندیشیدن تدبیرهای مناسب به والدین و همچنین، فرزندان آن ها کمک کند، آموزش های مستقیم و هم چنین، آموزش های غیر مستقیم می باشد. این عامل می تواند روی رفتارهای والدین و فرزندان اثر گذاشته و در نتیجه، بر سطوح عزت نفس فرزندان تاثیر گذارد. هم چنین، عوامل اجتماعی و به خصوص وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده نیز به اشکال مختلف می تواند بر روی عزت نفس فرزندان تاثیر گذارد، برای مثال این احتمال می تواند منطقی باشد که طبقات اجتماعی متوسط و بالاتر به دلیل داشتن وضعیت اقتصادی مناسب تر از تعارضاتی که ناشی از مشکلات اقتصادی خانواده است، کم تر آسیب ببینند. بنابراین، محتمل است که تعارضات خانوادگی آن ها کمتر از خانواده های طبقات اجتماعی پایین جامعه باشد.
شما به عنوان پدر و مادر یا فرزند نسبت به اینکه چقدر در جمع خانواده احساس همدلی و صمیمت دارید، باید این ویژگی را مورد ارزیابی قرار دهید. وقتی اعضای خانواده در جمعی یا در ارتباطی صمیمیت لازم با یکدیگر را دارند، ترس از رهایی و طرد شدن و نادیده گرفته شدن را ندارند. احساس ایمنی در رابطه اعضای آن خانواده است. حس اینکه طرف مقابل ما را همانگونه که هستیم میپذیرد و ما هم همین احساس را میتوانیم نسبت به طرف مقابل داشته باشیم. برخی از افراد تصور می کنند صمیمیت یعنی اینکه ما نیازهای سرکوب شده خود یا مشکلاتی که در دوران کودکی داشتیم را با دیگری در میان بگذاریم. در حالی که صمیمت به این معنی نیست که ما اسرار خودمان را برای دیگری آشکار کنیم تا فردی بتواند به ما اعتماد کند.
در رابطه صمیمی ما بازیگری نمیکنیم، بلکه خود واقعی مان هستیم. در رابطهای که در آن رابطه صمیمی و دوستانه وجود دارد، شفافیت، صداقت و یکرنگی هم وجود دارد. برخلاف این، اگر رابطهای که ما با فرزندمان یا اطرافیانمان داریم بر اساس نوعی احساس کنترلگری و یا سرزنشگری باشد، زمینه برای اتخاذ یک موضع دفاعیتر فراهم میشود.
متاسفانه در خانوادههایی که تمرکز بر اشتباهات و نقاط ضعف است، اعضا همواره به دنبال این هستند که نقاط ضعف و شکستها را به رخ فرزندانشان بکشند، صمیمیت در این خانواده از بین رفته و فاصله ایجاد شده است. یا به عبارتی صمیمت در چنین خانوادهای به حداقل میرسد زیرا افراد دست به پنهان کاری میزنند. سعی میکنند دروغ بگویند و با تلاشهایی که به عمل میآورند میخواهند به تحریف واقعیت یا آنچه هستند بپردازند.
در خیلی از مواقع نوجوان و فرزند شما نسبت به مسائلی که بیان میکنید، آگاهی لازم را ندارند و لازم است که شفاف و به صراحت صحبت کنید. از این رو در یک ارتباط صمیمی هم افراد احساس آرامش و امنیت میکنند و میتوانند احساسات و نظرات خود را بازگو کنند. شما نیز به عنوان مخاطب آنها قادر خواهید بود به طور شفاف، صریح و صادقانه نقطه نظرات خود را بازگو کنید.
نوجوانانی که در خانواده هایی با تعارضات بالا زندگی می کنند، دارای مشکلات عاطفی و رفتاری بسیاری هستند. ان ها به دلیل متشنج بودن فضا و روابط خانوادگی دارای کمبود عاطفه و برخی مشکلات رفتاری از جمله درون ریزی و برون ریزی می شوند. این تعارضات به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار نوجوان اثر منفی می گذارد.
تعارضات والدین با فرزندان در خانه و بیرون از خانه بر عزت نفس نوجوانان اثر دارد. هر چه میزان تعارض والدین بیشتر باشد، سطح عزت نفس آن ها کاهش پیدا می کند؛ زیرا این درگیری ها همراه با تحقیر و توهین نسبت به نوجوان است که به نوبه خود تاثیر زیادی در کاهش عزت نفس آن ها دارد.
نتیجه گیری
تعریفی که فرد در جریان زندگی و کنش اجتماعی در ارتباط متقابل با دیگران از خود پیدا می کند، تاثیر عمیقی بر روابط و کنش های آگاهانه و ناآگاهانه او دارد. این تاثیرات می تواند هم به صورت منفی و هم مثبت بروز کند. خانواده به عنوان مهم ترین بستر و در واقع، اولین بستر شکل گیری «خود» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوع روابط والدین با یکدیگر و با فرزندانشان نقش مهمی در شکل گیری عزت نفس دارد. اگر تعریفی که فرد از خود پیدا می کند، مبتنی بر خود کوچک بینی و عزت نفس پایین باشد، تاثیرات مخربی هم بر فرد و هم بر جامعه دارد. افراد دارای عزت نفس پایین و خودانگاره ضعیف، گرایش بیشتری به رفتارهای پر خطر و بزهکاری دارند. از آنجا که والدینی که دچار تعارض با یکدیگرند دارای فرزند با عزت نفس پایین هستند، باید با فراهم شدن امکانات لازم همچون مراکز مشاوره، نحوه حل اختلافات به صورت مسالمت آمیز را یاد بگیرند و از سوی دیگر، به دلیل حساس بودن سنین نوجوانی و عدم آگاهی بسیاری از والدین از نحوه ی برخورد با مسائل و مشکلات فرزندانشان در این سن، باید با مراکز مشاوره همچنین در مدارس و از طریق انجمن اولیا و مربیان، نحوه برخورد صحیح به والدین را آموزش دهند که البته این امر نیازمند تغییر شکل و خارج شدن این انجمن ها از شکل فعلی است. کمک به نوجوانان برای تغییر انگاره منفی در مورد خود نیز می تواند موثر باشد.
دیدگاهتان را بنویسید