“نقش معلم در خلاقیت کودکان”
کودک به عنوان منبع خلاقیت، بازآفرینی و منبع اساسی سرزندگی به شمار می رود. بیشتر خلاقیت ها به ویژه در زمینه هنرها، جانشینی برای بازی کودکی و ادامه آن است. جایی که کودک ابراز وجود می کند. در مجموع کودک یگانه منبع خلاقیت، سرگرمی، تولید و یگانه منبع نوسازی زندگی است. خلاقیت واژهای است که این روزها بسیار مورد توجه اندیشمندان علوم رفتاری و هنری است. بسیاری از والدین در پی یافتن راه هایی هستند که خلاقیت کودکشان را بارور و شکوفا سازند. نکته مهم پیش از رسیدن به این هدف یعنی رشد خلاقیت، داشتن اطلاعات جامع از کودکان و تحلیل آن است. چون کار با کودک برای بسیاری از افراد جامعه امری ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسد. برای ایجاد تفکر خلاق در کودک، باید، مربی خلاق باشد، تا بتواند از وسایل و ابزار به درستی استفاده نماید. می توان با داشتن کمترین ابزار، بیشترین بهره آموزشی را برد از آنجایی که هنر و خلاقیت رابطه تنگاتنگی با هم دارند و شاید بتوان گفت هنر بدون خلاقیت شکل نمی گیرد، پس چه بسا جای کار دارد که به مقوله خلاقیت به لحاظ علمی پرداخته شود.
خلّاقیت یکی از بهترین و پیچیده ترین فعّالیت های ذهن انسان است که آموزش دهندگان و معلمان باید بدان توجه کنند. مطالعات نشان داده که امکان افزایش میزان هوش خلّاقانه در کودکان به ویژه در سنین پایین تر و هفت سال اول زندگی، وجود داشته و تاثیر گذارترین دورانی است که در آن والدین و معلّمان می توانند خلّاقیّت بالقوه کودک را گسترش دهند و می تواند به آنها در ادامه زندگی و موفقیت تحصیلی و حرفه ای کمک کند. خلاقیت نه فقط به هوش و تفکّر بلکه به شخصیت فرد نیز ارتباط دارد. مساله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل با اهمیتی است که باید مورد توجه مربیان و والدین قرار گیرد و معلمان و مدیران بایستی امکانات تجلّی اندیشه خلاق را در مدارس فراهم نمایند و فراگیران بطور تدریجی مفاهیم اساسی علوم مختلف را بیاموزند تا با مسایل زندگی، خلاقانه برخورد کنند و جهان اطراف خویش را در جهت مطلوب تغییر دهند. خانواده و مدرسه، دو نظامی هستند که نقش چشمگیری در رشد استعدادهای ذاتی کودکان دارند.
به نظر میرسد محیط در خلاقیت تأثیر به سزایی داشته استو می توان تأثیر آن را در خلاقیت به وضوح مشاهده کرد.برخی از روانشناسان، خلاقیت را در محیط اجتماعی در نظر می گیرند، آنها معتقدند که بایستی رفتار و کارهای خلاق افرادرا در اجتماع در نظر گرفت و بدانیم که خلاقیت نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. روانشناسان معتقدند عوامل محیطی ( خانواده، مدرسه، فرهنگ اجتماعی و…) بر روی افراد تأثیر گذارند و ظرفیت خلاق آنها را تعیین می نماید. کودکان به محیطی احتیاج دارند که بازدارنده نباشد و به راحتی بتوانند تجربیاتی به دست آورند که از جهت شکل گیری شخصیت با ارزش و قابل اهمیت باشد با به وجودآوردن محیطی که پذیرای اندیشه ای نوین باشد، ترغیب افراد به لمس، احساس و کنکاش در محیط برایتفکر جدید،صرف وقت برای تشویق خلاقیت و آموزش دانش آموزان برای کسب دانش و علم مورد نیاز رشته
خاص، می توان به خلاقیت دست یافت. خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه می بایست به آن اجازه داده شود تا ظهور نماید.همانطورکه کشاورز تنها می تواند شرایط مناسب را برای رشد دانه فراهم سازد. راجرز علت عمده سرکوبی خلاقیت را در افراد، محیطی می داند که میزان اتکا و اعتماد به نفس را در آنها پایین میآورد. در حالی که می توان با ایجاد محیطی که افراد را ترغیب به کنکاش وتعامل نماید، موجب برانگیخته شدن احساس شده و مشوق و زمینه ساز بروز خلاقیت شود. برای بروز خلاقیت نیاز به محیطی داریم که در آن نظارت بیرونی وجود نداشته باشد و زمینه انگیزشی از درون فرد سرچشمه بگیرد.
نقش معلم در پرورش خلاقیت دانش آموزان:
موقعیت و شرایط محیط آموزشی از جمله عواملی است که با خلاقیت دانش آموزان ارتباط نزدیکی دارد. تأثیر محیط آموزشی برخلاقیت از جنبه های مختلف قابل بررسی است . از جمله شرایط فیزیکی، روابط عاطفی بین افراد،امکانات عملی و آموزشی، انگیزه کارکنان و فضای کلاس و طرز نشستن و. . . .معلم باید توجه کند که تمرین تجسم و انتزاع در کلاس به رشد تفکر خلاق کودک یاری می دهد. بنابراین بهره گیری از روش های تدریس که منجر به بروز تجسم و انتزاع در کودک می شود بسیار مهم است. بنابراین جهت رشد و گسترش خلاقیت، مربیان تربیتی به نکات زیر بایستی توجه کافی مبذول دارند: سؤالات بحث انگیز مطرح نمایند؛ از وسائل کمک آموزشی بهره بگیرند؛ ارتباط مسائل درسی را با واقعیت های زندگی بیان نمایند؛ از محرکات مختلف مثل تصاویر، نمودار و غیره استفاده کنند؛ تخیلات دانش آموزان را تشویق کنند؛ اعتماد به نفس دانش آموزان را تقویت کنند؛ احساس آرامش در دانش آموزان ایجاد نمایند؛ مطالب درسی را با مطالب قبلی و تجارب دانش آموزان تنظیم کنند؛ فعال بودن دانش آموزان در جریان درس را مورد توجه قرار دهند؛ فرصت فکر کردن به دانش آموزان بدهند؛ به راه ها و جواب های مختلف توجه کنند نه این که فقط یک راه حل مشخص و معین را مدنظر داشته باشند؛ قدرت تجزیه و تحلیل و انتقادی بودن را در دانش آموزان رشد دهند.
روش تدریس معلم از نکات قابل اهمیت در پرورش خلاقیت است. بنابراین روش تدریس او باید اکتشافی و فعال باشد؛ بدین معنی که روش هایی را به کار بندد که دانش آموزان را به فعالیت وا دارد. جلسات بحث و گفتگو تشکیل دهد و آن ها را با مسائل روبه رو سازد. معلم باید دانش آموزان را تشویق به ریسک پذیری معقول نماید. به دانش آموزان باید فرصت آزمایش و خطا داد و نباید به خاطر اشتباه در شیوه تفکر، آنها را تنبیه و جریمه نمود.خطا زمینه ساز چالش فکری و ابزاری برای تکوین اندیشه است، از این رو،به دانش آموزان باید اجازه داد از خطا کردن نهراسند زیرا همه خطا می کنند و بهتر است آنها شهامت، شجاعت، تهور و جوشش فکری برای ابداع و خلاقیت داشته باشند و هنگام اشتباه به جای تنبیه و سرزنش، هدایت و ارشاد شوند. معلمان برای آنکه دانش آموزان خلاق تربیت کنند، نخست باید خود در شیوه های یاددهی خلاق باشند و الگوهای مجسم قابل پیروی را در معرض دید و فهم دانش آموزان قرار دهند. آنچه مسلم است این که معلم هوشیار و آگاه با برنامه ریزی در ایفای نقش اثر گذار خویش، می تواند هم خود به آموزش خلاق بپردازد و هم زمینه های ایجاد خلاقیت را برای دانش آموزان فراهم کند. مربیان به خصوص مربیان هنری، باید نسبت به هرگونه ابتکار از سوی دانش آموزان حساس باشند و هرگز راه حل های غیر معمول و خلاقانه آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار ندهند. از تشویق و تقدیرشان کوتاهی نکند و آنها را به ادامه دادن شیوه های خلاقانه ترغیب کنند.
نتیجه گیری:
آن چه انسان را از سایر موجودات متمایزمی کند، تاثیر پذیری او از تعلیم و تربیت است. انسان در سایه ی تربیتی صحیح تکامل می یابد و تا مرحله ای پیش می رود که میتوان او را انسان کامل نامید.کودکان نیروهای بالقوه ای هستند که به راحتی نقش می پذیرند. یکی از عمده ترین هدف هایی که در تربیت مورد توجه می باشد، پرورش روحیه ی خود باوری، اعتماد به نفس، ابداع و تفکر خلاق می باشد. خلاقیت از پیروی و تقلید آغاز می شود و با تمرین و تکرار، در روی مهارت بوجود می آورد. مهارت روح استقلال، اتکا به نفس را در کودک تقویت می کند و تفکر انتقادی در او رشد می یابد. اغلب کودکان ضمن بازی احساساتی از خود نمایان می سازند که در زندگی تکرار آن برایشان غیر ممکن است بازی هم خواسته های کودک را آشکار می سازد و هم احساساتش را پرورش می دهد خلاقیت کودک همچنین در تجسس و انتخاب وسایل برای بازی آشکار می شود. شناخت استعداد خلاق در افراد و بهره گیری از آن، همواره یکی از اهداف بشر در همه دوران ها بوده است، چرا که نیروی خلاقه برای ادامه حیات انسان فواید فراوانی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید